_برفستان_پادشاهی جمشید
《بخش دوم》:
یکی مرد بود اندر آن روزگار
ز دشت سواران نیزه گذار
گرانمایه هم شاه و هم نیک مرد
ز ترس جهاندار با باد سرد
که مرداس نام گرانمایه بود
به داد و دهش برترین پایه بود
در دشت سوارانِ نیزه گذار یعنی در سرزمین اعراب، امیری به نام مرداس زندگی می کرد که بسیار نیکوکار و خداپرست بود و گشاده دست و نسبت به مردم بخشنده بود...
پسر بد مراین پاکدل را یکی
کش از مهر بهره نبود اندکی
جهانجوی را نام ضحاک بود
دلیر و سبکسار و ناپاک بود
کجا بیور اسپش همی خواندند
چنین نام بر پهلوی راندند
او پسری به نام ضحاک داشت که بیوراسب هم نامیده می شد و دقیقا از نظر اخلاقی نقطه مقابل پدر قرار داشت و چندان مهر و عاطفه ای نداشت..؛
براي نمايش ادامه اين مطلب بايد عضو شويد !
اگر قبلا ثبت نام کرديد ميتوانيد از فرم زير وارد شويد و مطلب رو مشاهده نماييد !